خیلی از ما فکر میکنیم درونگراها فقط آدمای ساکتی هستن که کتاب خوندن را به مهمونی رفتن ترجیح میدن و برونگراها هم که همیشه در مرکز توجهن. اما قضیه از این حرفا عمیقتره. از دید روانپویشی، این که تو انرژیات را از کجا میگیری، فقط یک «ترجیح» ساده نیست؛ بلکه پنجرهای است به سوی دنیای درونت، به سوی طرحوارههایی که با خودت حمل میکنی و حتی به سوی روابط اولیهات با والدین. مقاله نشانه ها رو بهت میگه، این ۶ نشانه میگه تو درونگرایی یا برونگرا.
پس بیا به جای اینکه بپرسیم «ساکتی یا پرحرف؟»، با ۶ نشانه زیر، منبع واقعی انرژی روانیات را کشف کنیم. این نشانهها به رفتارهای سطحی نمیپردازن، بلکه به نیازهای عمیقتر تو اشاره میکنن.
۱. بعد از یک معاشرت اجتماعی چطوری میشی؟ (نشانه بازیابی انرژی)
* اگر درونگرا هستی: بعد از یک مهمانی یا دورهمی، حتی اگر خوش گذشته باشه، احساس خالی شدن میکنی. مثل این میمونه که باتریات تمام شده باشه. از دید روانپویشی: این نیاز به بازگشت به «خود»، میتونه نشاندهنده طرحوارههایی مثل «ایثار» یا «اطاعت» باشد. گویی در جمع، تو مدام در حال «اعطاء» هستی تا نیازهای رابطهای را برآورده کنی و تنها با تنهایی است که میتونی دوباره به نیازهای واقعی خودت وصل شوی.
* اگر برونگرا هستی: بعد از معاشرت، احساس سرزندگی و انرژی بیشتری میکنی. برونگراها انرژی را از تعامل با دیگران «میگیرن». از دید روانپویشی: این امر میتونه مرتبط با طرحواره «شایستگی/استحقاق» یا نیاز به «تأیید بیرونی» باشه. بودن در جمع، مانند آینهای است که وجود و ارزش آنها را منعکس میکنه و به آنها اطمینان میبخشه.
۲. وقتی خسته و درماندهای، به کجا پناه میبری؟ (نشانه پناهگاه امن)
* اگر درونگرا هستی: در مواجهه با استرس و خستگی، اولین تمایل تو عقبنشینی به درون «قلعه ذهنی» خودته. کتاب خوندن، گوش دادن به موسیقی، یا تنها قدم زدن پناهگاه توست. از دید روانپویشی: این رفتار ممکن است با طرحواره «بیماری/شکست» یا «محرومیت هیجانی» مرتبط باشد. گویی تو از قدیم یاد گرفتهای که برای آرامش نمیتونی روی منابع بیرونی حساب کنی و باید به دنیای درون خود متکی باشی.
* اگر برونگرا هستی: وقتی تحت فشار هستی، به سمت مردم میروی. تماس تلفنی با یک دوست، بیرون رفتن یا حرف زدن در مورد مشکل، راه حل توست. از دید طرحواره درمانی: این ممکنه نشاندهنده طرحواره «رها شدگی» یا «بیاعتمادی/بدرفتاری» باشه. برای تو، تنها بودن در زمان ناراحتی، برابر با رها شدن است. بنابراین با ایجاد ارتباط، سعی در اطمینانیابی از اینکه تنها نیستی داری.
۳. ایدههای جدید چطور در ذهن تو شکل میگیرند؟ (نشانه پردازش اطلاعات)
* اگر درونگرا هستی: تو ترجیح میدی ایدهها را اول به طور کامل در تنهایی پردازش کنی و بعد آنها را بیان کنی. «فکر کردن» برای تو یک فرآیند درونی است. از دید روانپویشی: این میتواند با طرحواره «معیارهای سختگیرانه» مرتبط باشه. ترس از قضاوت شدن یا ارائه ایدهای «ناقص»، تو را وادار میکنه قبل از صحبت کردن، همه چیز را به طور کامل در ذهنت بسنجی.
* اگر برونگرا هستی: تو با «حرف زدن» فکر میکنی. گفتوگو با دیگران، مانند کاتالیزوری است که به تو کمک میکنه افکارت را سازماندهی کنی. از دید روانپویشی: این نیاز به بیان فوری، میتواند تلاشی ناخودآگاه برای دریافت بازخورد فوری و تأیید (طرحواره «تأییدطلبی») باشه، یا نشاندهنده این باور که ارزش ایدهها در تعامل با دیگران مشخص میشه.

۴. عمق رابطه برات مهمتره یا گستردگی آن؟ (نشانه سبک رابطهای)
* اگر درونگرا هستی: تو به چند رابطه عمیق و معنادار بها میدی. کیفیت برایت از کمیت مهمتر است. از دید روانپویشی: این امر ممکن است از طرحواره «بیگانگی/انزوای اجتماعی» یا «شرم» نشأت بگیره. گویی تو برای محافظت از خود در برابر طرد شدن یا قضاوت، دیوارهای بلندی کشیدی و فقط به تعداد معدودی اجازه ورود به حریم خصوصیات را میدی.
* اگر برونگرا هستی: تو از داشتن شبکه وسیعی از ارتباطات لذت میبری. ملاقات با افراد جدید برایت هیجانانگیز است. از دید روانپویشی: این گستردگی روابط میتونه سپری در برابر طرحواره «رهاشدگی» باشه. هر چه ارتباطات بیشتر، احساس امنیت و تعلق بیشتری خواهی داشت.
۵. منبع اصلی «معنای» زندگیات کجاست؟ (نشانه هویت)
* اگر درونگرا هستی: هویت و معنای زندگی تو بیشتر از درون تو، از ارزشها، افکار و جهان درونیات میآید. از دید روانپویشی: این میتواند نشانه یک «خود» بسیار قوی و تعریفشده باشد که کمتر تحت تأثیر جریانات بیرونی قرار میگیره. یا شاید پاسخی باشه به طرحواره «نقص/شرم»، که در آن فرد برای جبران، به درون خود پناه میبره.
* اگر برونگرا هستی: تو بخش زیادی از هویت و معنای زندگیت را از تعاملات، فعالیتها و بازخوردهایی که از دنیای بیرون دریافت میکنی میسازی. از دید روانپویشی: این امر میتونه نشاندهنده طرحواره «ایثار» باشه (هویت من در «خدمت به دیگران» تعریف میشه) یا نیاز به «تأیید بیرونی» برای احساس ارزشمندی.
۶. در موقعیتهای جدید، اولین واکنشت چیه؟ (نشانه سازگاری)
* اگر درونگرا هستی: ترجیح میدی اول محیط را از دور مشاهده کنی، بسنجی و بعد وارد شوی. احتیاط اولین واکنش توست. از دید روانپویشی: این احتیاط میتونه ریشه در طرحواره «بیاعتمادی/بدرفتاری» یا «آسیبپذیری نسبت به ضرر» داشته باشه. دنیای بیرون به عنوان فضایی بالقوه خطرناک در نظر گرفته میشه که باید با دقت کشف بشه.
* اگر برونگرا هستی: با کنجکاوی و اشتیاق مستقیماً وارد موقعیت جدید میشی. تو از عنصر غافلگیری و نو بودن لذت میبری. از دید روانپویشی: این رفتار ممکن است از یک «اعتماد بنیادین» به دنیا نشأت بگیره، یا حتی میتونه تلاشی برای فرار از احساسات دردناک درونی (طرحواره «شرم») باشه با غرق کردن خود در محرکهای بیرونی.
حرف آخر: هیچکدام «بهتر» نیست، فقط «متفاوت» است
شناخت این که در کجای این طیف قرار داری، به معنای قضاوت کردن نیست، بلکه یک فرصت طلایی برای خودشناسی است. با نگاه روانپویشی، میتونی ببینی که ترجیح درونگرایی یا برونگراییات، ممکن است راهکاری باشه که ناخودآگاه تو برای محافظت از تو در برابر زخمهای قدیمی انتخاب کرده. هدف نهایی، سرزنش خود یا دیگران نیست، بلکه درک این الگوهاست تا بتونی با آگاهی بیشتر، انتخابهای سالمتری در زندگیات داشته باشی و طرحوارههای محدودکنندهات را التیام ببخشی.
برای شناخت درونگرایی و برونگرایی خود میتونی به صفحه روان نگار عمومی بری و آزمون درونگرایی و برونگرایی رو انجام بدی و برای نوبت گیری مشاوره در زمینه شخصیت به صفحه روان یار مراجعه کن.













