مقدمه
در جلسات مشاوره، یکی از رایجترین پاسخهای مراجعان به سؤال «الان در درون چه احساسی داری؟» اینه: «نمیدونم.» این پاسخ اغلب نشاندهندهی سردرگمی، نه بیاحساسیه. بسیاری از ما از کودکی یاد گرفتیم که هیجانات را کنترل کنیم، سرکوب کنیم یا حتی نادیده بگیریم. در نتیجه، با گذشت زمان، ارتباط ما با دنیای درونیمون ضعیف میشه. اما یه خبر خوب: ارتباط با احساسات یک مهارت است — نه یک استعداد ذاتی. و مانند هر مهارت دیگری، قابل یادگیری و تمرینه.
چرا «نمیدونم» یک فرصت است، نه یک مانع؟
وقتی فردی میگه «نمیدونم»، در واقع در آستانهی کشف چیزی جدید از خودش ایستاده. این لحظه فرصتیه برای هدایت او به سمت آگاهی درونی. تحقیقات نشان میدن که افرادی که بتونن هیجانات خودشون رو شناسایی و نامگذاری کنن، نهتنها در روابطشون موفقترن، بلکه استرس کمتری تجربه میکنن و سلامت روان بهتری دارن.
راهکار سهمرحلهای برای کشف احساس در لحظه
مرحله اول: به بدن گوش کن، نه به ذهن
هیجانات اول در بدن ظاهر میشن، نه در ذهن. قبل از اینکه بتونی بگی «من ناراحت هستم»، بدنت ممکنه سینهات رو تنگ کنه، گلویت را ببنده یا شکمت را سنگین کنه.
تمرین ساده: یک نفس عمیق بکش و بپرس: «آیا جایی از بدنم کشیده، سنگین، گرم یا لرزانه؟» هر حس فیزیکی، حتی خیلی کوچک، میتونه دروازهای به سوی هیجان پنهان باشه.
مرحله دوم: یک اسم حدسی بگذار
نیاز نداری که احساس خودت رو «درست» تشخیص بدی. کافیه یک کلمهی نزدیک انتخاب کنی: «آیا این حس بیشتر شبیه ترس؟ خستگی؟ ناراحتی؟ خجالته؟»
نامگذاری هیجان — حتی اگر تقریبی باشه — فعالیت قشر پیشپیشانی مغز را افزایش داده و هیجان را قابل مدیریتتر میکنه. این همان اصل «Name it to tame it»ه که در رواندرمانی مدرن بسیار کاربرد داره.
مرحله سوم: بپرس «این احساس چه میخواهد؟»
هر هیجان، نیازی را فریاد میزنه. خشم ممکنه نیاز به عدالت را نشان بده، ترس ممکنه نیاز به ایمنی را بیان کنه، و سکوت ممکنه نیاز به دیدهشدن را فریاد بزنه.
با پرسیدن این سؤال ساده — «اگر این احساس یک جمله میتونست بگه، چی میگفت؟» — شما نهتنها با احساس، بلکه با نیاز درونی خودت ارتباط برقرار میکنی. این همان نقطهایه که تغییر واقعی آغاز میشه.
چرا این روش کار میکند؟
این پروتکل سهمرحلهای بر سه پایهی علمی استواره:
۱. روانشناسی بدنی (Somatic Psychology): هیجانات در بدن ثبت میشن.
۲. ذهنآگاهی (Mindfulness): تمرکز بر لحظهی حال بدون قضاوت.
۳. درمان مبتنی بر هیجان (EFT): هیجانات راهنمای نیازهای انسانی ان.
نتیجهگیری
«نمیدونم» پایان راه نیست؛ آغاز یک سفر درونیه. با یادگیری این سه مرحله ساده، شما میتونی هر بار که با این سردرگمی مواجه شدی، دستکم یک قدم به درون خود نزدیکتر بشی. این کار نهتنها به شما کمک میکنه تا با خودت صادقتر باشی، بلکه روابطت — بهویژه رابطهی زناشویی — رو عمیقتر و صمیمیتر میکنه. چرا که صمیمیت واقعی زمانی شکل میگیره که بتونیم اول با خودمان ارتباط برقرار کنیم.
یادآوری: این مهارت نیاز به تمرین داره. هر بار که «نمیدونم» گفتی، به جای سرزنش خود، از خودت بپرس: «بذار یه نفس بکشم… بدنم چی میگه؟»
شروع کن. تو میتونی این مسیر را تغییر دهی. اگه نیاز به جلسه مشاوره داشتی به صفحه روان یار مراجعه کن و نوبت مشاوره بگیر و از صفحه روان نگار عمومی با انجام تست احساساتت رو پیدا کن.













